علت عدم دست کشیدن برخی از مسلمانان از عقایدشان




علت عدم دست کشیدن برخی از مسلمانان از عقایدشان (قسمت اول)

یکی از عللی که برخی از مسلمانان قبول واقعیت را نمی نمایند و ترجیح میدهند در همان منجلاب فکری خود غوطه ور باشند حق پنداری است. آنها فکر میکنند که چیزی را که به آن اعتقاد دارند حقیقت ناب است و حقیقتی غیر از آن وجود ندارد و خود و عقیده شان را عین حق و حقیقت میدانند و چیزی را که خلاف باورشان باشد را باطل میدانند و میکوشند که تمام پدیده های علمی را با منطق اعتقادیشان توجیه کنند و آن را نیز به شرطی که در محدوده اسلام باشد را قبول نمایند و لا غیر که البته این نیز از موهبات اسلام ناب محمدی است که قدرت تفکر و تعقل و خرد گرایی را از آنان گرفته است و هر گونه شک و دگر اندیشی را گناهی نابخشودنی و مرتکبان به این کار را مرتد و مهدور الدم میداند و همین امر باعث شده است که مغز اکثر مسلمانان در همان 1400 سال پیش به صورت منجمد نگه داشته شود که هیچ گرمایی را قادر به ذوب آن نیست.

حق پنداری البته مشکلی است که حتی گریبان غیر مسلمانان را نیز میگیرد و مصیبتی است بس بزرگ که باعث ارتجاع ، عقب ماندگی و درجازدن قربانیانش میشود. این گونه از مسلمانان که بلای حق پنداری گرفتارند (که البته با تقریب خوب میتوان گفت همه آنان) اشکالاتی را که ما از قرآن برایشان مطرح میسازیم را شبهه ای بیش نمیدانند و میگویند که شما شبهاتتان را مطرح سازید تا ما آن را برایتان روشن سازیم (ماله بکشیم) یعنی در همان ابتدای امر اشکالات صریح و تناقضات واضح قران را شبه ای بیش نمیدانند که با توضیح آنان برای ما رفع شبهه میشود. دیگر علت را که من فکر میکم بیشتر باعث عدم قبول مسلمانان از دست کشیدن دین پوچ و بی مایه آنان میشود و آنان را بر سر عقیده واهیشان همچنان استوار نگه میدارد این است که وقتی آنها با دلایل و شواهد محکمی از طرف ما روبه رو میشوند و آیاتی از قران را میبینند که آشکارا نقض حقوق بشر است و توهین به زنان است و قتال است و کشتار است و قطع دست و پا است و .... دچار یک نوع بی هویتی و گم گشتگی و عدم تعلق میشوند و وقتی که می بینند عمری را برای چیز پوچ و دروغی سینه زده اند و حسین ، حسین گفته اند و زنجیر زده اند و علم چند صد کیلویی را بلند کرده اند و گریه کرده اند و روزه گرفته اند و..... به یکباره نا امید میشوند و خلاءی را درون خود احساس میکنند که برای آنان ناباورانه است و اصلا نمیخواهند که باور کنند اینهایی را که عمری برایشان همانند علی مظهر عدالت و فاطمه زنی پاکدامن و اسوه زنان عالم و محمد پیامبر الله و جبرییل فرشته ای که از جانب الله یعنی خداوند راستین برای محمد آیاتی را نازل میکرده است و مریم باکره که توسط روح خداوند باردار شده است و خزعبلات دیگر اسلامی دروغی و سرابی بیش نبوده است.

حال ببینیم چرا این افراد در مواجهه با دلایل مستحکمی که روبرویشان قرار میگیرد با این خلاء فکری و عدم تعلق روبرو میشوند.

علت نخست کم سوادی و کم دانشی آنان میباشد یعنی اینکه تمام وابستگیشان اعتقادات پوچ اسلامیشان است و چیز دیگری را غیر از آن ندارند و وقتی که ما با شمشیر دو لبه خرد به پیکار این کم خردان و پوچ اندیشان و جزم اندیشان میرویم خواب 1400 ساله اسلامیشان را آشفته میکنیم و آنها را بیدار میسازیم در حقیقت تمام هستی آنان را گرفته ایم که همانا اسلام است و چون دانش کمی دارند و چیزی را تا به حال خارج از فقه اسلامی ندیده اند و نشنیده اند و همه چیز را از اسلام میدانند (به یاد حرف آخوندی میافتم که میگفت: آمریکا سفینه هایش را از روی همین قرآن ما ساخته است) نمیتوانند به زودی خرد گرایی را جایگزین اعتقادات قبلیشان نمایند و گاها این امر جایگزینی برایشان غیر ممکن است و برای همین ترجیه میدهند به همان ریسمان پوسیده قرآن و اسلام چنگ بزنند تا اینکه هیچ نداشته باشند و دچار یک نوع سردرگمی و بی هویتی شوند. اگر ما بتوانیم جایگزینی را برای این دسته از مسلمانان پیدا کنیم البته جایگزینی که برایشان قابل هضم و ساده و در عین حال خرد گرایانه باشد تا حدودی میتوانیم این مسلمانان را از عقاید پوچشان دور سازیم.

نکته دیگری که باعث پا برجا بودن مسلمین بر سر عقایدشان میشود نو عی زرنگی و سیاست بازی است که آنها بدان متوسل میشوند که البته این نیز از کم خردی ایشان ناشی میشود. آنها وقتی که با دلایل محکم روبه رو میشوند دست به کار محافظه کارانه ای میزنند و به خود میگویند که: ?اگر ما عقیده آنا را قبول کنیم شاید 0.000000001% حرف مسلمانان راست باشد و ما دچار آتش دوزخ شویم و ضرر کنیم و اگر همینطور مسلمان بمانیم و مثل بچه آدم نمارمان را بخوانیم و روزه مان را بگیریم و کفر نگوییم اگر هم اسلام دروغ از آب در آمد و آنان راست گفته بودند ما ضرر نکرده ایم.?

این نفرت انگیز ترین طرز تفکری است که یک مسلمان میتواند داشته باشد. البته این افراد فکر میکنند اگر به اسلام مثل بچه آدم پای بند باشند و کج نروند حتی اگر اسلام دروغ هم از آب در آید ضرر نمیکنند، بیخردان نمیدانند عمری را در نادانی زندگی کردن ضرری است بس جبران ناپذیر و بزرگ.

من تمام مسلمانانی را که عقیده شان را با استناد به قرآن و نهج البلاغه به چالش کشیده ام در ابتدای امر قبول نمیکردند که این اراجیف و خزعبلاتی را که من بر زبان می آورم آیات قرآن و نهج البلاغه باشد و وقتی که قرآن کلام الله در پیش رویشان قرار میگرفت ، به هته پته اسلامی می افتادند و در نزد خود دست به دامان یکی از تدابیر بالا میشدند تا بتوانند اسلام را نزد خود توجیه کنند.

البته بایستی به آنان حق داد که شوک زیادی به یکباره به آنان وارد میشود و فکر میکنم که این شوک برای کمتر کسی قابل درک باشد. جایگزینی خرد گرایی به جای اسلام گرایی و تفکر خرد آگاهانه به جای تفکر شریعتمدار زمان میبرد و نباید انتظار گرفتن نتایج و تاثیرات کوتاه مدت از این امر را داشته باشیم زیرا این تاثیر خود را در نسلهای بعد نمایان میسازد.

البته مشکل اصلی که شناساندن دین به مردم میباشد به وسیله جمهوری اسلامی مرتفع شده است و جمهوری اسلامی در این راه بزرگترین خدمت را به ما نموده است و در اینجا جای دارد از دست اندرکاران حکومت الله بر روی زمین سپاسگزاری نمایم.

با تشکر از: امام خمینی ، امام خامنه ای ، امام رفسنجانی ، امام خزعلی ، امام امامی کاشانی ، امام یزدی و تمام نمایندگان الله بر روی زمین...







علت عدم دست کشیدن برخی از مسلمانان از عقایدشان  (قسمت دوم)







علت بدبختي و فلاكت مردم ايران از ديد شيخ ابراهيم زنجاني(قسمت دوم)


درود،شيخ ابراهيم زنجاني يكي از ازاديخواهان و بزرگان دوره مشروطيت بود كه در جواني براي كسب معلومات ديني راهي حوزه نجف ميشود و بعداز چندسال اقامت متوجه تزوير و نيرنگ و رياكاري مدعيان دين ميشود و به واسطه عشق به ملت و مهين قدم در راه ازادي ودمكراسي ميگذارد و با نگارش كتب و مقالاتي دست به افشاگري هاي بيسابقه اي عليه نهاد روحانيت ميزند كه متن زير اشاراتي بسيار كوچك از كتاب خاطرات شيخ ابراهيم زنجاني است كه در چند قسمت تقديم شما ميشود.


«بدبختی ما از بی علمی است. ملاهای ما دشمن علم هستند و علم را منحصر کرده اند تنها به دو کلمه ی مسایل دینی که نمی خواهند آن را هم به آسانی به عموم ملت یاد بدهند؛ و الا اگر مُلخص احکام فقه را به زبان فارسی ساده ی آسان، آن قدر که برای مسلمانان لازم است، یک کتاب بکنند، کودک پس از تحصیل سوادِ خواندن، در یکسال به تمام احکام لازمه آگاه می شود. آن وقت، برای آقایان، این اهمیت که درانداختن محصلین به عربی و اصول و مسائل غیر لازمه ی فقه دارند باقی نمی ماند. ایشان مردم را عوام و محتاج مراجعه به خودشان می خواهند که استفاده کنند.» (ص ۱۸۵)
کسانی که شخص خاصی رانمی شناسند که در برابر پول، نماز بخواند و روزه بگیرد و حج برود، مبلغی را بر اساس تعرفه های مشخص نماز و روزه و حج به مراجع تقلید و روحانیان می دهند تا برای آنان شخصی را اجیر کنند «به نام اینکه او بهتر می شناسد نمازخوان درست امین کیست. . . اغلب اجیران، پول را گرفته، عمل نمی کنند. اگر کردند تماشا دارد؛ چه نمازی! مانند برق در یک ساعت، عمل چندین روز را برای مرده کرده، او را از جهنم می رهانند. والله این ها مبالغه نیست. یک حجت الاسلام، بلکه آیت الله مشهور مقلدِ اغلب ایرانیان که در نجف بود و پس از وفاتش از وجوهات و رد مظالم و مال امام وغیرها چند میلیون لیره به دست ورثه آمد و املاک خریدند و عیاشیها کردند، فقط در دفتر او قریب پنجاه هزار تومان وجه نماز و روزه خریدن ثبت شده بود که از ایرانیان بدبخت برای خرید نماز و روزه مردگان خود به او داده بودند و [او] نخریده، مرد.» (ص ۷۵)






علت بدبختي و فلاكت مردم ايران از ديد شيخ ابراهيم زنجاني:

(قسمت سوم)







علت بدبختي و فلاكت مردم ايران از ديد شيخ ابراهيم زنجاني:

(قسمت سوم)
درود،شيخ ابراهيم زنجاني يكي از ازاديخواهان و بزرگان دوره مشروطيت بود كه در جواني براي كسب معلومات ديني راهي حوزه نجف ميشود و بعداز چند سال اقامت متوجه تزوير و نيرنگ و رياكاري مدعيان دين ميشود و به واسطه عشق به ملت و مهين قدم در راه ازادي و دمكراسي ميگذارد و با نگارش كتب و مقالاتي دست به افشاگري هاي بيسابقه اي عليه نهاد روحانيت ميزند كه متن زير اشاراتي بسيار كوچك از كتاب خاطرات شيخ ابراهيم زنجانياست كه در چند قسمت تقديم شما ميشود

اغلب زنانی که فاحشه هستند یا از کار افتاده اند و نا مرغوبِ خاطر عشاق شده اند، با کمال اطمینان از آمرزیده شدن گناهان خود ازهمان پول ها که از آن راه جمع کرده اند، برداشته، راه عتبات راگرفته، خود را برای پاکی آخر عمر به آن جاها می رسانند و از يكي از مراجع تقليد ميخواهند كه در روز قيامت واسطه شوند تا به جهنم نروند و ان مرجع عظيم الشان با دريافت سهمي از ان درامد به ايشان قول بهشت ميدهند و اگر هم ان خانوم داراي جمال و صورت زيبايي باشد با ذكر حديثي از فلان امام ميگويند اگر زني صيغه بشود اتش جهنم بر او حرام ميشود و اصلا نياز به وساطت كسي نيست و چه كسي هم بهتر از ان ملا ميتواند اتش جهنم را بر ان خانوم حرام كند؟ ليکن اگر قبلا ان زن هر شب در اغوش يك مرد بود و از اتش جهنم حراس داشت اما الان در يك شب صيغه چندين نفر ميشود ولي به جاي اتش جهنم قرار است قصري در بهشت به او بدهند.
حتما ميگوييد كه مگر ممكن است كه يك زن در يك شب صيغه چند نفر بشود؟
اول بايد بگويم كه براي ملا شيعگري هيچ چيز غير ممكن نيست و براي درك بهتر يك مورد كه شخصا مشاهده كردم اشاره ميكنم.
يك شب كه اين مراسم در منزل شيخ مرتضي انصاري بزرگترين مرجع تقليد شيعيان جهان در حال حاضر بود بنده هم حضور داشتم تا اينكه خانمي "روبند" زده وارد شد و شيخ انصاري ايشان را به مدت دو ساعت صيغه كردند و همبستري انها نزديك يك ساعت طول كشيد و الباقي مدت صيغه را هم بخشيدن،تا اينجا ان خانوم براي دوباره صيغه شدن بايد چهل روز عده نگهدارد اما شيخ انصاري ان خانوم را دوباره به عقد دائم خود در اورد و بدون همبستري دوباره ان زن را طلاق داد و چون زني كه در عقد دائم و بدون نزديكي طلاق بگيرد نياز به نگه داشتن عده ندارد و ميتواند دوباره ازدواج كند،و اين جريان تا نفر اخر در ان شب تكرار شد.
جالبتر اينكه در همان مجلس شيخ انصاري حديثي نقل ميكرد كه وقتي مردي صيغه بكند و بعداز ان هر قطره ابي كه براي غسل مصرف كند به همان تعداد در بهشت به او حوري ميدهند

۱۳ نظر:

  1. اگر میشد یه ویروس مهلک و اپیدمی میساختم که تمام موجودات از شر انسان به خصوص دینداران خلاص بشند.

    پاسخحذف
  2. البته به نظر من اگه منصفانه نگاه کنیم دین در مورد افراد جاهل(که معمولن اکثریت هستند)کارکرد مثبت دارد
    آدم عامی که از نظر منطقی هیچگاه به اصول اخلاقی نخواهد رسید.اگر هم مطمین باشد که هرچه هست در همین دنیاست که واویلا...
    دین درمورد عامه مردم نوعی احساس خودارزشمندپنداری ایجاد میکند و برایشان یک امنیت هستی شناختی میآورد؛و از آنجاکه تفکر انتقادی در ذهن اکثریت جایی ندارد هرکاریشان کنی بالاخره یک توجیه بنی اسراییلی(!)میتراشند و محکمتر به حماقت خود میچسبند و میبالند.

    پاسخحذف
  3. اگه من بگم ساسان محصول صیغه من ومامان ساسان است باید همه عقل گرایان باور کنند؟؟؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود

      دوست عزیز باید به اطلاع شما برسانم که مادر من مسلمان نیست که صیغه‌ای باشد

      ولی‌ ظاهراً مادر شما مسلمان است!

      حذف
  4. شخص زنجانی دارای انحرافات اخلاقی بود وبه همین دلیل اورا ازحوزه بیرون کردند

    پاسخحذف
  5. در دین اسلام اعتراف به گناه نزد غیر خداوند مردود است. امام علی به کسی که به گناه خود در برابر او اعتراف کرد خشم کرد و فرمود برو ودیگر به گناهان خود درنزد غیر خداوند اعتراف نکن. من این رفتار را درعمل از یک روحانی دیدم در حالی که فردی برای طلب بخشش به گناه خود درنزد آن روحانی اعتراف می کرد آن روحانی او را با خشم فراوان از خود راند وگفت برو به خدا پناه ببر که اعتراف به گناه در نزد امامان هم جائز نیست.

    پاسخحذف
  6. البته اگر تاریخ را مطالعه می کردید متوجه می شدید پایه علم در اسلام بنا شده است

    پاسخحذف
  7. عجیبه
    مادری که مشخصه برای تربیت تو وقت نداشته (...) تو وانمود می کنی که دوستش داری و روش حساسی.
    در ضمن این که مامانت مسلمان نبوده یعنی چی؟ مامانت کنیز بوده؟
    پدرت چی؟

    تو از مکتب خاصی پیروی نمی مپکنی؟
    نطراتت و عقایدت به فردی ، فیلسوفی یا کس خاصی نزدیک هست؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. جناب مسلمان

      من فکر می‌کنم که شما سید باشید که اینگونه سخن میگویید!

      حذف
  8. متاسفانه یا خوشبختانه خدایی که پیامبرانمون به ما معرفی کردن همراه خودشون دروغی بیش نیست و تاسف بیشتر اینه که اگر بخوایم موضوع رو به کسی بگیم و کسی رو متوجه کنیم تنها حرفی که نصیبمون میشه اینه که شیطان پرست و کافریم..فقط میتونم بگم لعنت به خودمون که از روی ترس اتش جهنم اینگونه در اتش جاهلیت میسوزیم...اگر این خدا و پیامبرانش و بهشت و جهنم حقیقی باشن من ترجیح میدم توی طبقه هفتم جهنم بسوزم تا از اونها اطاعت کنم چون هیچ عدلی در مورد اون ها وجود نداره

    پاسخحذف
  9. چرا به جای فحاشی جواب منطقی به اشکالات گرفته شده نمیدین؟

    پاسخحذف
  10. میدونم طولانی ولی لطفا حوصله به خرج بدین بخونین
    دوستان بیاین خودمونو گول نزنیم وجدانا اسلام میگه بدی کنین یا خوبی؟حرف دین چیه بد باشین یا خوب؟قرآن اسلام برنامه زندگی ماست و این حرف شما که از عقایدشون حاضر نیستن دست بکشن حداقل در مورد من که درسته.من به این نتیجه رسیدم اگه ی روزی مطمئن بشم قران اسلام از خدا نیست بازم ولش نمیکنم چون عملا برنامه زندگی دیگه ای ندارم مثلا بعد اینکه بی خدا شدم:قتل و غارت کنم دروغ بگم دزدی کنم بی احترامی کنم زنا و تجاوز کنم مشروب بخورم و...میشه؟نه نمیشه بالاخره هر بی خدایی هم ی وجدانی داره و میفهمه بعضی کارا درست نیست و نباید انجام بده مگر اینکه بی خداش...حالا که قراره کار بد نکنم چی میشه زیر پرچم اسلام و خالصانه برا خدا انحام بدم اگه اونور دنیایی وجود داشت میرم بهشت اگه نبود ضرر نکردم ی نام نیکی از خودم به جا گذاشتم و با شرف زندگی کردم.این زندگی هفتاد ساله که بیشترشم در بدبختی و نادانی(کودکی،بیماری،فقر،پیری و..)میگذره ارزششو نداره با این فلسفه که هر طوری میخوام زندگی کنم یا میخوام عشقو حال کنم خودمو راضی کنم و دست به هرکاری بزنم.رفتیمو،اونور دنیایی وجود داشت.حالا چی؟تو اون اتش به خاطر چند سال حال بسوزم؟و قابل توجه تو که میگی یکی از دلایلی که از عقایدشون دست نمیکشن اینه که سن زیادی رو صرف این عقاید پوچ کردن:من شونزده سالمه و دینداری ربطی به سن نداره.
    و ی سوال از تو دارم بالا نوشته من از اوج دینداری به بی خدایی رسیدم میشه دقیقا بگی کدوم دین؟ظاهرا مادرت مسلمان نیست.

    پاسخحذف
  11. تا قبل از سن بلوغ از روی احساسات از اعتقاداتمون سخت دفاع میکنیم. من هم همین جور بودم و فکر میکنیم خلاف اسلام یعنی دنبال گناه رفتن. لزوما اینطور نیست معنی قران را به فارسی بخونین و با عربی تطبیق بدین. به نظر شما این حرف خداست که در جنگ پس از کشتن انسانها شما مالک زنان واموال انان میشوید. لطفا معنی قران را کامل بخوانید وفکر کنید

    پاسخحذف